«جامعه مصرفي» نوشته ژان بودريار (۲۰۰۷- ۱۹۲۹)، جامعهشناس و فيلسوف مدرن فرانسوي است.
بودريار به واسطه ايدههايي همچون «وانموده» و «ابر واقعيت» شهرت يافت.
بودريار معتقد است انسانها ديگر در زندگي خودشان هم دخالتي نميكنند. در مقالهاي كه با عنوان «بعد از خوشگذراني چه كار ميكني؟» منتشر كرد به اين مطلب اشاره ميكند كه چگونه نيروهاي آزادشده مدرنيسم - يعني آزادي جنسي و نژادي، آزادي بيان و الغاي امتيازات طبقاتي- به تدريج در پيوند با يكديگر «جامعه نمايشي» را ساختهاند و در اين جامعه به ضد آن چيزي كه در اصل انتظار ميرفت بدل شدهاند.
بودريار معتقد است جهان پسامدرن جهان وانموده است و ما وارد جهان فراواقعي شدهايم. به عبارت ديگر واقعيت توليد ميشود ولي از قدرت ما خارج است. آنچه كه ما از واقعيت و جهان واقعي ميبينيم در واقع تصويري است كه به ما نشان داده ميشود.
رسانه به صورت دريچه نگاه ما به جهان عمل ميكند. حتي وقتي كه در صدد مخالفت با اين نظام سرمايه داري پيشرفته باشيم بلافاصله به بخشي از آن تبديل ميشويم.
از نظر بودريار، پيروي عقل ابزاري از شيوههاي زندگي بشري موجب انحلال سوژه اجتماعي و خصوصي شدن بعد سياسي شده است. اين انحلال كه همراه با انحلال كامل سوژه هگلي به دنبال نقد نيچهاي از متافيزيك است، متفكران پسامدرن را به سوي نوعي نسبيگرايي فرهنگي سوق ميدهد كه همراه با پلوراليسمي افسونزدا، سقوط ايدئولوژيها و نگرشهاي سهوگرايانه را فراهم ميآورد.
از اين رو در بخشي از كتاب ميخوانيم:
«امروزه در اطراف ما شواهد بسيار زيادي از مصرف و فراواني به چشم ميخورد. از انواع و اقسام اشيا، خدمات و كالاهاي مادي كه پديدآورنده نوعي جهش بنيادي در اكولوژي نوع بشر است.
سخن دقيقتر آنكه امروزه افراد مرفه مانند گذشته، پيش از آنكه در محيط اطراف خود با ديگر انسانها سروكار داشته باشند، با اشيا در ارتباطند. مراودههاي روزمره آنان ديگر چندان با همنوعانشان صورت نميگيرد و بر اساس آمارها، با سير صعودي، صرف دريافت كالاها و پيامها و دستكاري در آنها ميشود.
از امور پيچيده منزل همراه با دهها خدمتكار تكنولوژيك آن گرفته تا «اموال منقول شهري» و كليه وسايل ارتباطي و فعاليتهاي حرفهاي و نيز از نمايش ستايش دائمي از اشيا در آگهيها و صدها پيامي كه به طور روزمره از رسانههاي گروهي به ما ميرسد و همچنين از فراواني ابزارآلاتي كه به گونهاي مبهم وسوسهانگيزندگرفته تا پيكودارمهاي نمادين كه خوراك سرگرميهاي شبانهاي هستند كه حتي انسانها را در روياهايشان نيز راحت نميگذارند.
اشيا در زمره گياهان و حيوانات نيستند. با وجود اين، آنها در ما احساس نوعي پوشش گياهي انبوه يا چيزي شبيه به جنگل را به وجود ميآورند كه در آن انسان وحشي جديد دوران مدرن، به زحمت بازتابهاي تمدن را درمييابد».